بررسی و نقد سریال بازی ماهی مرکب یا Squid Game
وقتی یک سریال مثل Squid Game (اسکویید گیم) توسط یه کمپانی مشهور مثل نتفلیکس (Netflix) ساخته شده و در همه جهان کلی طرفدار و بیننده داشته، قطعا ویژگی های خاصی داشته که تونسته به این موفقیت برسه.
این نوشته هم، با وجود عنوان و محتوای انتقادیش، هرگز نمیخواد نقاط قوت سریال بازی مرکب رو منکر بشه یا بگه اینهمه علاقه مند به سریال بازی ماهی مرکب همه در اشتباه و گمراهی هستن!
اما بعنوان یک علاقه مند و بیننده ی عادی معتقدم که ایده ی سریال بازی مرکب رو میشد با داستانی بهتر، با سناریوی فکر شده تر، با فیلنامه ای قوی تر و با کارگردانی ای حرفه ای تر، بسیار دیدنی تر کرد.
توجه داشته باشید که همه ی ایراداتی که در این سلسله نوشته ها، بر سریال بازی ماهی مرکب وارد میشه، بواسطه علاقه نویسنده به اون هست، و نه از روی مخالفت.
متنی که برای نقد این سریال نوشته شده رو در 6 قسمت (صفحه) در سایت منتشر کردیم که شما هم اکنون در قسمت دوم اون هستید و در زیر میتونید معرفی و لینک هر قسمت رو ببینید:
- قسمت اول نقد سریال بازی مرکب: شامل توضیحاتی در مورد سریال و نقد نوشته شده، بهمراه یک لیست 16 موردی از اشکالات کلی سریال و توضیح دو مورد ابتدائی لیست.
- قسمت دوم نقد سریال بازی مرکب (همین صفحه): شامل توضیح کامل 4 مورد دیگر از 16 اشکال کلی این سریال.
- قسمت سوم نقد سریال بازی مرکب: شامل توضیح 10 مورد انتهایی از 16 اشکال کلی سریال.
- قسمت چهارم نقد سریال بازی مرکب: نقد صحنه ها، اتفاقات و سوتی های قسمت اول و دوم سریال.
- قسمت پنجم نقد سریال بازی مرکب: نقد صحنه ها، اتفاقات و سوتی های قسمت سوم، چهارم و پنجم سریال.
- قسمت ششم نقد سریال بازی مرکب: نقد صحنه ها، اتفاقات و سوتی های قسمت ششم تا نهم (آخر) سریال به همراه تحلیل و نقدی در مورد نحوه پایان و آخر سریال Squid Game.
آنچه گذشت (خلاصه قسمت اول نقد)
در قسمت اول این سری مقالات، بعد از مقدمه چینی، 16 اشکال کلی به سریال بازی مرکب مطرح شد که عبارت بودن از:
- اشکالات داستان سریال بازی مرکب
- توهین آمیز بودن سریال
- شخصیت پردازی ضعیف کارگردان سریال بازی ماهی مرکب
- روند کند سریال
- تناقضات امنیتی در سریال Squid Game
- قاچاق اعضاء بدن و خشونت بالای سریال
- عدم یکدستی سازه و مجموعه محل بازی ها
- عجایب یک گوشی تلفن
- عدالت در بازی های سریال بازی مرکب
- فلسفه ماسک ها در سریال بازی مرکب
- قدرت اسلحه
- جواز قتل در Squid Game
- علاقه خاص کارگردان به نوشیدن
- زمان بندی و وقفه ها
- ریسک پیرمرد
- زبان سریال بازی ماهی مرکب
سپس در رابطه با دو مورد اول این اشکالات صحبت شد و گفتیم که قسمت دوم رو با بررسی شخصیت پردازی ضعیف کاراکتر های سریال بازی مرکب، شروع خواهیم کرد.
3 ) شخصیت پردازی ضعیف در سریال بازی مرکب
همونطور که در انتهای قسمت اول گفتم، شخصیت پردازی این سریال از نظر من قوی نبوده و شما تو سریال با شخصیت های یکدست و واقعی ای طرف نمیشید.
در واقع شما نمیتونید یک تعداد شخصیت واقعی و ملموس رو ببینید بلکه یه سری کاراکتر میبینید که هر کاری کارگردان گفته رو انجام میدن.
برای روشن شدن بهتر مطلب، تعدادی از نفش های اصلی سریال رو یک به یک بررسی میکنیم.
شخصیت اصلی سریال
"لی جونگ جه" در نقش "سونگ گی هون" شخصیت اصلی سریال بازی مرکب است که در نهایت برنده جایزه مسابقات میشه.
در شروع سریال، سعی شده شخصیت اول داستان و نحوه زندگیش معرفی بشه که یه شخصیت بی فکر و بی عار و درد به نظر میرسه که همسرش ازش طلاق گرفته و دادگاه بچه اش رو ازش گرفته و کلی بدهی داره و اهل قماره و مادر پیرش باید بهش پول تو جیبی بده و تولد دخترش رو یادش بیاره. اونم کارت بانکی مادرش رو میدزده و میره با پول کارگری مادرش قمار میکنه!
همین شخصیت ولی در ادامه سریال تبدیل به یه قهرمان "انسان دوست" میشه که حتی در پایان فصل اول تصمیم میگیره به پشت پرده برگزاری این بازی ها پی ببره و قاعدتا با مافیا و افراد خطرناک پشت این بازی درگیر شه.
البته با وجود طراحی ضعیف کارگردان و نویسنده این سریال (که هر دو یک نفرن)، بازی این بازیگر تو این نقش بسیار عالیه و واقعا زبان بدن و حرکات و رفتار قوی ای داره.
علی پسر پاکستانی ("انوپام تریپاتی" در نقش "علی عبدل")
من نمیدونم کره ای ها چقدر نژاد پرستن و نظرات و تفکرات مردمشون نسبت به مردم پاکستان چطوریه ولی تصویری که از علی ارائه میشه، در عین اینکه معصومانه و پاکه ولی خیلی تحقیر آمیزه.
علی، ساده لوحی مفرطی داره (بی تعارف اسکله) و حتی عدد زوج و فرد رو هم نمیشناسه!
البته درسته که واقعا بعضی آدم ها در همین حد و حتی بیشتر ابلهن! ولی نیازی نبود که رفتار این بازیکن شبیه یه موجود حقیر و برده نمایش داده بشه که بصورت افراطی به کره ای ها احترام میذاره، ولی از طرف دیگه دست کارفرماش رو نابود میکنه و عین خیالشم نیست!
جالب هم هست که علی در دنیای واقعی اصالتا اهل هند هست ولی تو سریال بازی مرکب، اهل پاکستان معرفی میشه. واقعا چه دلیلی داره این کار؟ خصوصا اینکه هند و پاکستان روابط خوبی هم با هم ندارن.
راستی چرا اگر علی تیله ها رو تو کیسه به گردنش آوزیون میکرد امن تر از این بود که اونا رو بذاره تو جیبش؟ مگه میشه یه نفر اینقد اسکول باشه آخه؟
اصولا تو دنیای واقعی هیچ علی ای رو میشناسید که ساده و اسکول باشه؟
در نقد حوزه علمیه بر سریال بازی ماهی مرکب، علی رو بعنوان نماد شیعه و شیعیان در نظر گرفته اند.
پسر همسایه شخصیت اول
"پارک هه سو" در نقش "چو سانگ وو" بنوعی شخصیت دوم سریال Squid Game (اسکوئید گیم) است که پسر همسایه و دوست قدیمی شخصیت اول سریال هست و در انتها هم رقیب پایانی اون برای دریافت جایزه میشه.
پسر همسایه، در ابتدای سریال یک شخصیت متفکر، موجه و انسان دوست نمایش داده میشه اما بعدا تبدیل به یک موجود قاتل، خبیث و خطرناک میشه.
این فرد تو مسابقه اول به شخص اول سریال برای ادامه دادن مسابقه کمک میکنه اما در بازی دوم، با اینکه نوع بازی رو حدس میزنه، حتی حاضر نیست به دوستش بگه که شکل ساده تری رو انتخاب کن، و شخصیت اول هم پیچیده ترین شکل (چتر) رو انتخاب میکنه!
این شخص که ابتدا به علی خیلی لطف داره، آخر سر فریبش میده و در واقع غیر مستقیم میکشتش، بعد هم یک نفر رو توی بازی پنجم از بالای پل پرتاب میکنه و میکشه و در قسمت آخر هم دختر جیب بر رو با چاقو میکشه ولی خب یهو آخرش دوباره آدم خوبی میشه و خودکشی میکنه تا شخصیت اول سریال، برنده بازی بشه!
ممکنه بگید اتفاقات بازی اونو تغییر میده ولی این تغییرات باید در جهت همون اتفاقات باشه. منطق این بازی ها میگه تو این شرایط باید دوستان بیشتری داشته باشی که شاید در جایی بدردت بخورن و مانع از کشته شدنت بشن کما اینکه همه دنیال تشکیل تیم بودن، نه اینکه تنها آشنات رو به کشتن بدی! یا منطق بازی میگه تو بازی آخر تلاش خیلی بیشتری کنه نه اینکه همینطوری بخوابه رو زمین، و یا در آخر بازی، به حرف شخص اول سریال گوش بده و بازی رو تموم کنه، نه اینکه خودکشی کنه!
درسته که این پسر همه زندگی مالی خودش و مادرش رو نابود کرده اما بنظرتون اینکه خودش رو بکشه به مادرش بیشتر صدمه نزده؟
جالبه که اول سریال این بازیگر رو با عینک میدیدیم تا حس یه فرد تحصیلکرده و نخبه بهمون دست بده اما بعدا دیگه عینکش رو بر میداره!
دحتر جیب بر
"کانگ سه بیوک"، دختری که بعنوان جیب بر تو سریال میبینید یه مدل کره ای به نام "هویون جونگ" هست که با این تجربه بازیگری مشهور تر هم شده.
عکس های این دختر مدل تو اینترنت موجود هست که برای جلوگیری از گل گرفته شدن در سایت، از انتشار اونها معذوریم.
با توجه به قسمت های ابتدائی سریال، بنظر میرسه کارگردان تصمیم داشته نقش مهمتری رو به این خانوم بده اما به هر دلیل برنامه عوض شده و اون خانوم "پر حرف" جاش رو گرفته (این حدس منه) چون ابتدا سعی بر بولد و مهم کردن این شخصیت شد و خیلی هم حرفه ای و قوی نشون داده شد، اما در ادامه خیلی کمرنگ شد و حضور کم دیالوگ و بی تفاوتی داشت.
در قدرت جیب بری این دختر اغراق زیادی شد بگونه ای که اگر چند صحنه ایکه موفق به جیب بری میشه رو دوباره ببینید، متوجه میشید اصلا امکان جیب زنی وجود نداشته.
از این که بگذریم در شروع بازی ها، بازیکن تبهکار شدیدا با این دختر وارد چالش میشه و در ادامه هم این دختر چند بار مرد خلافکار رو تحقیر میکنه اما در ادامه بعد از شب بکش بکش خوابگاه، این موضوع تموم میشه و چالش شخص خلافکار با دختر پرحرف شکل میگیره و این دختر بطور کامل در حاشیه میره.
این شخصیت که دختری از کره شمالی بوده، در ابتدای داستان خیلی کنجکاو و زرنگ بنظر میرسه و دنبال کشف حقیقت این مجموعه هست اما بعدا دیگه هیچ فعالیتی نمیکنه و انگار به دستور کارگردان کنجکاویش کاملا به پایان میرسه!
مرد خلافکار
بنظر من "هو سونگ ته" در نقش "جانگ دوک سو"، رقیب شخص اول سریال در معرفی بعنوان بهترین بازیگر این سریال هست. مرد خلافکاری که واقعا زبان بدن صورت و چشم و نگاه قوی ای داشت و حس نفرت یا عصبانیت رو خیلی عالی با صورتش به مخاطب ارائه میداد.
البته متاسفانه میزان قدرت، زرنگی و بی رحمی این شخص در طول سریال خیلی بالا و پائین داره و نمیشه یک تصویر یک پارچه ازش داشت.
بعنوان مثال این فرد، زنی رو که غذای اضافی گرفتنش رو لو داد و فردی که به این کارش اعتراض کرد رو کشت (دو نفر رو بخاطر یه موضوع ساده کشت) اما دختر جیب بر رو که از قبل باهاش مشکل داشت و تو بازی اول موهاش رو بصورت حقیرانه ای از پشت کشید رو نکشت!
یا دختر پر حرف رو که اینقد باهاش چالش داشت رو نکشت و نهایتا با اون همه قدرت، تو مسابقه گذشتن از روی شیشه ها، بطرز غیر منطقی ای توسط همین دختر، کشته شد!
یکی از بهترین قسمت های این سریال از نظر من، صحنه ای بود که این مرد خلافکار روی پل شیشه ای ایستاد و حاضر به جلو رفتن نشد و بازی عالی ای از خودش نشون داد که متأسفانه در خلالش تصاویر مربوط به ماجراهای بی مزه ی VIP ها و افسر پلیس نمایش داده میشه و جذابیت این صحنه ها رو کم میکنه.
دختر پر حرف ("کیم جو ریونگ" در نقش "هان می نیو")
تو این بازی تعداد خانوم ها کمتر از آقایون هست که البته طبیعی و منطقی هم هست اما واقعا تفاوت دختر پر حرف با سایر خانوم های مسابقه چیه که اینقد فعال تر و تو چشم تره؟
مثلا چرا برای تشکیل تیم های 10 نفره کسی این خانوم رو انتخاب نمیکنه؟ این خانوم از بقیه خانوم های بازی چه چیزی کمتر داره؟ تازه از خیلی هاشون هم شجاع تر و فعال تر بود و از معدود افراد بازی بود که بدون ترس، سر نیروهای بازی داد میزد.
بنظر میرسه فقط یه زن انتخاب شده و کلی دیالوگ براش نوشته شده و یه ضرب در حال حرف زدن و ایفای نقش هست تا تعداد کاراکترهای موثر بازی افزایش پیدا کنه.
طبیعی تر بود که نقش ها در بین افراد بیشتری تقسیم میشد نه اینکه یه عده بعنوان شخصیت های اصلی انتخاب بشن که همه دیالوگ ها و اتفاقات حول اونا بچرخه.
البته در آخر، این دختر نقش قهرمانانه ای بازی کرد و در یک صحنه کاملا هندی و غیر منطقی، تونست مرد خلافکار رو ضربه فنی کنه و از پل به پائین پرتاب کنه.
افسر پلیس ("وی ها جون" در نقش "هوانگ جون هو")
اگر از این قضیه که قیافه و هیکل این جوون شباهتی به یه نیروی پلیس نداشت بگذریم، عملکرد بی پروای این فرد تو محل بازی ها واقعا غیر منطقی و مصنوعیه.
فقط وقتی کارگردان به شما اطمینان داده باشه که قرار نیست هیچ بلایی سر شما بیاد میتونید اینقد متهورانه و بی باک رفتار کنید و بین اینهمه آدم مسلح جولان بدید و از هیچی هم نترسید.
بعنوان مثال، این آدم براحتی از طریق راه پله وارد طبقه رهبر و پیشرو میشه و بعد که به یه در بسته میخوره با شلیک گلوله در رو باز میکنه.
یعنی یه سرباز صفر هم میدونه برای ورود مخفیانه به یه مکان باید کمترین رد رو از خودش به جا بذاره و سر و صدا ایجاد نکنه. اگر کارگردان اینطوری تصمیم نگرفته بود که تو مهمترین قسمت محموعه، هیچ نیروی محافظی وجود نداشته باشه، روی چه حسابی این افسر پلیس با تیر زدن در رو باز میکرد؟
البته در قسمت هایی هم که میخواست حرکات پلیسی دربیاره (مثل صحنه ورود به اتاق رهبر و اسناد بازی) اینقد حرکاتش ناشیانه و مصنوعی بود که کاملا تو ذوق میزد و همون بهتر که از این نمایش ها نمیومد.
این کلیپ رو ببییند.
حالا اینو بذارید کنار تصاویر فیلم های دیگه که ده تا نیروی پلیس میخوان وارد خونه یه پیرزن هزار ساله بشن و بعد با کلی لباس و امکانات، چقد ادا و اطوار میان و پناه میگیرن و حرکات پلیسی نمایش میدن که خودتون زیاد دیدید.
عجیبه که برای یک نقشی که حتی دیالوگ خاصی هم نداره، یک بازیگر با تجربه انتخاب شده و این بازیگر از پس ایفای ساده ترین نقش هم بر نیومده.
پیرمرد ("او یونگ سو" در نقش "اوه ایل نام")
پیرمرد معصوم و دوست داشتنی سریال، در پایان سریال تبدیل به یک دیو و مسبب همه این قتل ها و جنایت ها میشه.
کارگردان این سریال تلاش زیادی کرد که این پیرمرد برای ما سفید و پاک به نظر بیاد و حتی از خیس کردن شلوار این پیرمرد هم نگذشت که ما حسابی دلمون به حالش بسوزه یا اینکه نشون داد که منزوی شده و کسی انتخابش نمیکنه و کلی هندی بازی درآورد تا ما با این پیرمرد رابطه عاطفی برقرار کنیم.
کارگردان اینقد دوست داشت که ما رو غافلگیر کنه که حتی تو قسمت دوم نشون داده که این پیرمرد هم سوار ماشین انتقال بازیکن ها شده و یعنی پا روی منطق گذاشت تا ما بیننده ها به هیچ وجه به این پیرمرد شک نکنیم. اما واقعا فکر نمیکنم هیچکدوم از بیننده های سریال بازی مرکب، این قضیه رو که پشت این بازی ها این پیرمرد بوده رو جذاب بدونن و اصلا غافلگیر شده باشن.
قطعا بهتر بود که این پیرمرد همون شخصیت معصوم میموند و سناریویی بهتری برای پایان سریال نوشته میشد.
4 ) کندی روند سریال
وقتی به شما بگن یه سریالی فقط 9 قسمته، تعجب میکنید و میگید چه سریال کوتاهی! اما وقتی سریال بازی مرکب رو ببینید، قطعا حس میکنید که نوعی کش دادن "آزار دهنده" توش وجود داره.
آب بستن به سریال ها برای ما ایرانی ها اتفاق عجیب و ندیده ای نیست اما شاید وقتی میشنویم یه سریالی تا این حد موفق و محبوب شده، انتظار چنین قضیه ای رو نداریم و همین برامون آزار دهنده میشه.
روند و سرعت اتفاقات این سریال، و نوع کش دادنش بگونه ایه که میشد این سوژه رو بصورت یه فیلم سینمائی 3-4 ساعته هم درآورد؛ کما اینکه طبق اعلام تولیدکنندگان این سریال، این داستان ابتدا قرار بوده بصورت فیلم تولید بشه اما بعدا شده سریال بازی مرکب!
البته اونچه که بعنوان قسمت هم معرفی شده واقعا کوتاه هست و بعنوان مثال قسمت هشتم سریال، که بسیار هم آبکی هست، فقط 28 دقیقه هست!
اصولا شما میتونید قسمت های دوم و هشتم و حتی نهم رو کلا نبینید و چیزی رو از دست نخواهید داد!
5 ) امنیت مجموعه و محل برگزاری بازی ها
بنظرتون گروه برگزار کننده مسابقات، تو سریال بازی مرکب، از نظر امنیتی قوی بود یا ضعیف؟
در جاهایی از سریال چنان نمایش داده میشد که سختگیری بسیاری حاکمه و همه چیز از نظر امنیتی تحت کنترله ولی در جاهایی هم، همه چیز سطحی و ساده بود.
در ادامه در مورد چند تا از این اشکالات امنیتی صحبت میکنیم.
امنیت طبقه رهبر و مرد جلودار
تو یه صحنه سریال، صورت مرد جلودار در داخل آسانسور اسکن و بعد اجازه حرکت داده شد ولی در ورودی اتاق این فرد و حتی اتاق رئیس کل (پیرمرد) یا محل نگهداری اسناد سری بازی، یک قفل ساده هم نداشت! و یا حداقل چند تا نگهبان و محافظ حضور نداشتن! و دیدید که یه افسر پلیس، براحتی وارد مجموعه شد و بین افراد نفوذ کرد و بدون هیچ مزاحمتی وارد هر جا که خواست، شد.
ماشین های یک شکل
ماشین های منتقل کننده ی بازیکن ها بسیار تابلو تو سطح شهر تردد میکردن که راننده هاشون لباس عجیب نیروهای بازی رو با ماسک دایره پوشیده بودن و همه ماشین ها هم یک شکل بودن که کاملا خلاف امنیت بود اما برای کارگردان، نمایش های ظاهری مهمتر از منطق پشت قضایا هست.
طبیعیه که ماشین های یک شکل، یک رنگ و یک مدل، خیلی جذاب ترن، ولی از نظر امنیتی هم براحتی قابل پیگیری و کنترلن، و بفرض اگر پلیس بخواد پیگیریشون کنه، براحتی میدونه باید دنبال چه ماشینی باشه.
دکمه حذف تصویر دوربین های نظارتی
تو اتاق کنترل دوربین ها، اون دکمه ای که یکی از مربع ها میزد تا فعالیت اعضای قاچاق اعضای بدن پنهان بمونه رو یادتونه؟ واقعا کاربرد اون دکمه چی بود؟
چرا باید تو سیستم یه دکمه تعریف بشه که با زدنش تصویر بپره؟ فیلم ویدیوئی نیست که عقب و جلو زدن داشته باشه. نمایش لایو و زنده هست و معنی نداره که کسی تصویر رو عقب بزنه.
بفرض هم با معنی باشه، این تصویر رو همزمان چند نفر میبینن؟ اگر فقط خود اون فرد میدید چه نیازی به حذفش بود و اگر کسای دیگه هم میدیدن، زدن اون دکمه چه تاثیری داشت؟
دزدی ماسک مربع
همونطور که در کلیپ زیر میتونید ببینید، تو بازی دوم، یکی از افراد مربع، توسط مرد جلودار کشته شد و ماسکش رو افسر پلیس برداشت و ازش استفاده کرد و هیچکسم پیگیر نشد که این ماسک کجا رفت!
این مثل اینه که شما یه درجه بالای نظامی بزنی و وارد یه پادگان شی و همه هم دستوراتت رو انجام بدن!
شماره تماس
بازیکن ها برای شرکت تو این بازی ها باید به یه شماره زنگ میزدن. این کار از نظر امنیتی چه معنایی داره؟ مگه شماره ی غیر قابل ردیابی هم تو کره داریم؟
اگر قرار بود امنیت این بازی ها بصورت واقعی تامین بشه، قطعا یک روش ارتباطی امن تعریف میشد نه شماره تلفن! ضمنا باید سناریو بگونه ای طراحی میشد که کسی بجز افرادی که واقعا کارت دعوت رو دریافت کردن نتونه زنگ بزنه و ثبت نام کنه، نه که وقتی زنگ بزنن تازه ازشون اسم و تاریخ تولد بپرسن!
6 ) ماجراهای قاچاق اعضای بدن
یکی از انتقادات به سریال بازی مرکب، خشن بودن بیش از حد اونه. من چنین اشکالی رو به سریال وارد نمیکنم ولی واقعا درک نمیکنم که این قضیه قاچاق اعضای بدن توسط یه تعدادی از کارکنان این مجموعه، چه کمکی به زیبایی و جذابیت این سریال کرد؟ بجز اینکه درجه خشونت و قساوت رو تو این سریال بالا برد، واقعا چه سودی داشت؟
نشون دادن نحوه پاره کردن شکم کسی و در آوردن اعضای داخل بدنش چه ربطی به این سریال داشت؟ نمایش بیرون آوردن چشم کسی از حدقه، چه جذابیتی داره؟
حتی اگر مدافع اصل این داستان هم باشید بازم نیازی به نمایش این جزئیات نبود و مثلا جذاب تر بود که بجاش از نحوه مدیریت مجموعه توسط مرد جلودار (که بنظر من شخصیت جذابی هم هست) و سایر نیروها، جزئیات بیشتری میدیدم.
البته تو این سریال جوری نشون داده میشه که انگار تو کره بحث قاچاق اعضای بدن خیلی عادیه! چون طلبکارهای شخص اول سریال و شخص خلافکار، هر دو گروه میخواستن بجای قرضشون اندام هاشون رو از بدنشون در بیارن!
7 ) محل برگزاری بازی های سریال بازی مرکب
در مورد ساختمون محل برگزاری بازی ها مطالب و اشکالاتی هست که قسمت سوم نقد سریال بازی ماهی مرکب با بررسی این موضوع شروع خواهد شد.
پایان قسمت دوم نقد سریال بازی ماهی مرکب
قسمت دوم این سلسله نقدها به بررسی 4 مورد دیگه از اشکالات کلی سریال اسکویید گیم گذشت.
برای خوندن ادامه نقد و توضیح 10 مورد پایانی این اشکالات کلی، قسمت سوم مقاله نقد و بررسی سریال Squid Game رو ببینید.
نویسنده ی مقاله ی "نقد سریال Squid Game (قسمت دوم نقد)"
این مطلب توسط علی متقی پور نوشته، و توسط تیم "هم سوالی"، ویرایش شده است.