خاطرات، تجربیات و نظرات مردان و پسران زنانه پوش

سلام.

من هم یک زنانه پوش هستم.

خیلی هم دنبال حل مشکلم رفتم

تو گروه ها و بحث های مختلف مطرح کردم و منابعی هم خوندم

یه سری موارد عرض کنم شاید خالی از لطف نباشه

یکی اینکه من اعتیاد به خودارضایی و مطالعه محتوای داستانی/تصویری با مضامین مربوط به زن پوشی و ... داشتم اما خوشبختانه در تلاش برای برطرف کردن آن تاحدود خوبی پیش رفته ام.و اتفاقا بسیار هم مفید بوده است و اکنون حس و حال بهتری دارم و عملا آرامش خاطر یافته ام..

نیاز جنسی .... امثال من به هر دلیلی .وقتی پاسخگوی نیاز شدید خود را در بیرون نیافتند ناچارا آن را در درون خود ساخته اند....این مورد را فراموش نکنید...

به هر حال چه خیالات مربوط به نیاز جنسی و چه غیره....گویی یک عادت است که بسیار ریشه دوانده و محکم شده است...اکنون نوبت آن رسیده مانند یک پسر فکر کنید و در خیالات خود نیز مانند یک مرد باشید....شاید برایتان باورکردنی نباشد که اکنون من افکاری و خیالاتی در خود میابم که ناب پسرانه هستند و چندی پیش سایه ای آن نیز نبود.

یادمان از دین رفته...اگر قبول ندارید که هیچ اما اگر قبول دارید بیایید برای خود احادیثی و آیاتی را مرور کنیم....اصلا ارزشش را دارد که به این لجنزار کشیده شویم...

دوستان از لذتی حرف میزنیم که همراه با چندین برابر ترس بوده...البته من هم از پوشیدن آن لباس ها لذت برده ام اما این تنها لذت دنیاست؟

نه.یک نه بزرگ!!!!!

من به اندازه کافی مطالعه داشته ام و منکر تاثیرات هورمونی در زمان جنینی و مشکلات جنینی نیستم...اما همه این طور هستیم؟

من از کودکی با این خیالات بزرگ شده ام اما نمیتوانم دلایل مختلفی برای این علاقه کذایی در خودم و گذشته خودم بیابم؟صادقانه با خود فکر کنید تا آن را بیابید...دوستانی که مشکل فیزیکی دارند را من نمیتوانم چیزی بگویم ...اما اکثرمان تصور ترنس داریم نه حقیقت آن...تاکید میکنم صرفا یک تصور که سال ها آن را بیشتر و بیشتر باور کرده ایم...

من از این دسته بودم...یک تصور...یک اوهام...

راستی اصلا آینده ای با این خیالات داریم؟با این علایق؟

نه ...باو کنید این نه انقدر قوی هست که بخواهید یک جور دیگر فکر کنید...

دوستان من نیاز جنسی و فانتزی های آن مسایل طبیعی ای هستند اما به سادگی منحرف میشوند...مثالی عرض میکنم در روند ک‍پشن خوانی من به مرور ذائقه من به سمت تبعیت میرفت که چندان با فطرت انسانی همخوان نیست...مگر منکر این هم بشویم

اعتماد به نفس...من اعتماد به نفس ندارم...انقدر اعتماد به نفس ندارم که باور نداشتم میتواننم مرد باشم...میخواستم دختری باشم که مردی در کنارش باشد....اگر اعتماد به نفس ندارید هرچه زود تر سعی کنید آنرا بیابید...چطوری؟نمیدونم اما میدونم حداقل مقدار مورد نیاز را فقط با کمیی تامل میشه بدست اورد

باور کنید بهایی که برایش داده ام انقدر هست که فکر به همان ما را از پای درآورد و همین انگیزه دلپسندیست برای ترک و دور شدن...

باز هم تکرار میکنم آنچه در میان بسیاری از افراد مشترک است عدم نشانه های جسمانی و فقط تصورات وعلایق و... هست....و همه این ها را میتوان تغییر داد...

امیدوارم بدردتون بخوره...

سلام، من هم از جایی که یادم هست علاقه شدید به لباس زیر زنانه داشتم، شاید ازسن شش سالگی یادم باشه، بیشتر شورت، سوتین، لباس خواب علاقه دارم، علاقه ای هم به چیزای دیگه مثل روسری و چادر ندارم، به جنس موافق هیچ علاقه ای ندارم، به جنس مخالف علاقه داشتم، که ازدواج کردم، ی دختر هم دارم، زمانی که ازدواج کردم، تعداد زیادی لباس زیر داشتم که مخفیانه نگهداری میکردم، کم کم بعد از چند سال که از ازدواج مون می گذشت تقریبا پنج سال بعد، مشکلمو به همسرم گفتم، خیلی ناراحت و نگران شد اما با مشکلم کنار اومد، من هنوزهم از لباس زیر زنانه تو خونه استفاده میکنم، کشوی لباس زیرم همه زنونست، هیچ علاقه ای به لباس زیر مردانه ندارم، همیشه موهای پا وبدنم رو میزنم، به اونایی که میگن با این شرایط نمیشه ازدواج کرد میخام بگم که میشه، تلا شتونو بکنین، یاحق

باسلام،من یه پسر ۳۰ ساله ام، از بچگی به لباس زیر زنانه علاقه زیاد داشتم، تنها بودم میپوشیم، توی آینه خودمو میدیدم لذت میبردم، الانم چون مجردم، وقتی سوتین و شورت زنونه میپوشم احساس لذت در کنار یک زن را در خودم متصور میشم در واقع نقش یک زن را هم خودم برای خودم دارم بعضی وقتها منجر به خود ارضایی میشه فکر میکنم با ازدواج به کلی این مشکل برطرف بشه

من علاوه بر پوشیدن شورت و سوتین زنونه، وقتی تنهام دوس دارم کاملاً لخت باشم، یا اعمال جنسی یه زن رو، خودم برای خودم انجام میدم ولی با ازدواج برطرف میشه، چون به دلیل کمبود یک زن در کنارم هست

سلام. من هم این مشکل رو از ۵ و ۶ سالگی تا حالا دارم یعنی خیلی به پوشیدن لباس دخترانه علاقه دارم اما از جنسیت خودم راضیم.

مثلا بعضی وقت ها که مهمون میومد خونمون و به همراه خودشون دخترشون رو هم می اوردن من به بهانه های مختلفی به بیرون خانه میرفتم تا کفش های دخترشون رو بپوشم و کمی باهاشون راه برم این کار احساس خیلی خوبی به من میداد یا وقتی مهمون از راه دور میومد خونمون و یک یا دو شب خونه ی ما بود من صبر میکردم تا شب بشه و همه بخوابن چون هیچکس هیچکس از این موضوع خبر نداشت و وقتی که همه میخوابیدن من خیلی آروم وارد اتاق خواب مهمون ها میشدم و لباس های دخترانه ای که قبلا زیر نظر گرفته بودم رو خیلی یواش برمیداشتم و می اوردم تا بپوشم اما احساسی که من داشتم برای هر دختر و زنی نبود بلکه فقط اونایی که زیباتر بودن رو دوست داشتم لباسشون رو بپوشم.

اما بازم میگم که اصلا به فکر تغییر جنسیت نیستم.

من هم با اینکه ازدواج کردم دوست دارم زنپوشی کنم البته با دیدن زنها با دامن کوتاه و جوراب اسپرت خیلی تحریک میشم خودم هم تنها میشم این لباسها رو میپوشم و لذت میبرم آرایش میکنم و در شبکه های اجتماعی چت میکنم بعد از ارضا شدن خیلی احساس گناه میکنم دنبال یک دارو هستم شهوتم کم بشه شاید نرمال بشم

سلام میشه یه کمکی به من بکنید. من سه ساله با یه اقایی دوستم که بعدش متوجه شدم مشکل دارن ولی نمیگه مشکلش چیه ولی گفته که به من به لاج و داممن گلگلی علاقه داره و کفش پاشنه بلند و گفت مشکل دارم.

اول خیلی عصبی شدم برا همین دیگه باهام راحع بش حزف نزد گفت میرم دکتر خودم حلش میکنم. ازش پرسیدم به جنس موافقت علاقه داری؟ گفت نه، من از گی بدم میاد دختر دوست دارم و اینکه از با من بودن قصدش ازدواجه و اینکه من یه بار عکس کفشی که خریدم فرستادم گفت حشری نمیشی اینارو میبنی؟ گفتم نه برا یچی باید اینطوری بشم مگه تو میشی؟ گفت اره ولی یه بار توی دعوا بود گفت میخوام لز بشم. چند وقت بعدش که اروم شد گفت کی من همچنی حرفی زدم چقدر تو دروغ گویی.

نمیدونم حالا واقعیت چیه ولی اونم از موهای دست پاش بدش میاد و کوتاه میکنه و من بدم میاد موهاشم میخواست سامورایی بزاره نمیدونم برا این روحیش بود یا نه چون بعدش گفت میخوام کوتاه کنم میریزه ولی حالشو ندارم و اینکه ارایشگاها بستن نسبت به الت تناسلیشم وقتی باهم حزف میزنیم بدش نمیاد مثلا با اون با من رابطه داشته باشه خودشم مدام حرفشو میزنه که نمیدونم بعد ازدواجمون فلان کارو میکتم با این، بهمان کارو میکنم ولی تو دعوا یه بار بهم گفت از این بدم میاد و خدا اشتباهی داده بهم ولی بعدش دیگه این حرفو نزد و مدام تو حرفاش مثلا میگه ج. . .ت میدم

حالا نمیدونم این حرفو رو عصابنیت زد یا واقعا بدش میاد این ترنسه مبدل پوشه مشکلش حل میشه اصلا قضیه چیه. لطفا شماها که سر رشته دارید کمکم کنید ؟

من یک خانومم و مدت چندماهه با اقایی اشنا شدم که بعد از مدتی متوجه شدم همچین غریزه ای داره. برام کمی عجیب بود اما از لحاظ رفتار اجتماعی خیلی مودب و بااحترام و جایگاه علمی بالایی هم داره. از خانواده بسیار خوبیه. دوست مرد بعنوان کسیکه واقعا دوستش باشه نداره. ما الان دوستان خیلی خوبی هستیم و از لحاظ جنسی کاملا خصوصیات و رفتار مردانه رو داره. درعین حال برای من لباس زنانه میپوشه، لاک میزنه، رژ لب و .. هربار لباس سکسی تر.

من هم مشکلی با این قضیه ندارم. هم دلش میخواد بهش بعنوان یه معشوقه همجنس نگاه کنم و هم رفتار مردانه داره. در نگاه دیگران هیچکس همچین چیزی رو ازش باور نمیکنه. در جواب دوستانی که میگن بخاطر این شخصیتشون مجبور به تنهایی هستن میگم بگردید پیدا میشه

ضمنا از جنسیتش خیلی راضیه و دنبال تغییر جنسیت هم نیست ولی از این شیوه لذت میبره. حتی گاهی منو بعنوان شوهر میدونه