دلایل موجه طلاق و دلایل ناموجه طلاق
هر چند طلاق تلخ و ناراحت کنندس اما یک واقعیت هر روزه جامعه ماست.
ما در "هم سوالی" در صفحات زیر در مورد طلاق صحبت کرده ایم:
اما علاوه بر اینها، خانم الهه احمدی، روانشناس، متن زیر رو با عنوان "دلایل موجه طلاق و دلایل ناموجه طلاق" برای انتشار در "هم سوالی" در اختیارمون گذاشتن که بعد از ویرایش در این صفحه و به شرح زیر منتشر شده است:
مطالب این صفحه نظرات نویسنده است و انتشار آن در "هم سوالی" الزاما به معنای تائید تمام مطالب آن نیست
طلاق
طلاق یک پدیده تلخ و ناگوار برای هر شخصی است اما گاهی جدا شدن بهترین گزینه برای فرد محسوب می شود.
طبیعتا طلاق همیشه آخرین راه است و اگر راهی هر چند سخت برای حل مشکل بین زن و شوهر وجود داشته باشد طلاق راه مناسبی نیست، طلاق وقتی بهترین گزینه برای شماست که، احساس کنید واقعا به بن بست رسیده اید و دیگر راهی برایتان باقی نمانده است.
نکته ای که در مورد طلاق خیلی درخور اهمیت است این است که یک زوج زمانی تصمیم به طلاق میگیرند که دیگر دلیلی برای زندگی با هم برایشان وجود ندارد.
در این مقاله دلایل طلاق را، و این که آیا تصمیم شخص درست است یا خیر را با هم بررسی میکنیم:
دلایل تصمیم به طلاق
- خیانت
- اعتیاد
- تغییر شخصیت، سلیقه و نظر
- اختلاف در زمینه بچه دار شدن
- پرخاشگر و خشن
- بد دلی همسر
- شخصیت کمال طلب
- مشکلات جنسی
- خساست همسر
خیانت
خیانت بدترین احساس و تجربه ای است که ممکن است در زندگی شخص اتفاق بیفتد، اگر خیانتی اتفاق افتاد، شخص مدام از خودش می پرسد که چه کمبودی از طرف من وجود داشته که همسرم به من خیانت کرده است.
افراد دارای شخصیت بسیار حساس به خیانت
بعضی افراد وقتی همسرشان به آنها خیانت می کند این اتفاق را یک اتفاق غیر قابل بخشش می دانند و اگر خیانت چه عاطفی و چه جنسی اتفاق بیفتد، طلاق را ترجیح می دهند و معتقدند دیگر نمی توانند با آن شخص زندگی کنند، این افراد تیپ شخصیتی حساسی دارند و اگر هم در زندگی همسرشان باقی بمانند دیگر نمی توانند او را مانند گذشته دوست داشته باشند و مدام به همسرشان در موقعیت های مختلف کنایه می زنند.
زندگی در همچین شرایطی اگر تا پایان عمر هم ادامه داشته باشد برای شخص خیانت دیده جذابیتی نخواهد داشت، و نه تنها شخص مدام خودش را آزار می دهد بلکه در برخی افراد آنقدر این اتفاق برایشان ناگوار است که گاهی به تلافی کردن هم فکر می کنند و مدام به همسرشان شک دارند و او را چک می کنند.
این که شخص در این موقعیت تصمیم به طلاق گرفتن داشته باشد تصمیم بدی نیست چرا که احساس می کند دیگر علاقه ای به همسرش ندارد و زندگی در همچین شرایطی باعث ایجاد طلاق عاطفی خواهد شد، اما این که شخص تصمیم به طلاق نداشته باشد و سعی در فراموشی اتفاق داشته باشد، همانطور که گفتیم، کیفیت زندگی بهتر خواهد شد اما هرگز مثل اول نمی شود.
افراد دارای شخصیت وابسته و مهر طلب
افرادی هستند که در صورت خیانت همسر به دنبال ایراد در خودشان هستند و ترس از طرد شدن توسط همسر را دارند.
این افراد تحت هیچ شرایطی بعد از خیانت همسر به طلاق فکر نخواهند کرد و مدام به فکر این هستند که شخصی که همسرش به او علاقمند شده است را از زندگی خود بیرون کنند، آنها زندگی بدون همسر خود را مساوی با مرگ می دانند و احساس می کنند اگر طلاق بگیرند دیگر خوشبخت نخواهند شد و زندگی را باخته اند.
مهرطلب ها معمولا علت طلاق نگرفتن خود را داشتن فرزند و یا نداشتن پشتوانه مالی و یا عدم حمایت خانواده خود می دانند در صورتی که اگر تا حدی دلایلشان درست باشد کاملا درست نیست، در واقع دلیل اصلی عدم جدایی آنها وابستگی و عشق شدید آنها به همسرشان و ترس از جدایی است.
افراد وابسته درصورتی که بخواهند با همسر خود به زندگی ادامه دهند و معمولا هم همین کار را خواهند کرد مدام سعی دارند که رفتار خود را تغییر دهند تا همسرشان دیگر به سمت شخص دیگری جذب نشود.
زندگی این افراد هم بعد از خیانت مثل اول نخواهد شد چرا که همیشه باید به فکر این باشند که همسرم در حال حاضر کجا و با چه کسی است اما چون این افراد شخصیت وابسته ای دارند شهامت طلاق گرفتن را ندارند و به همین زندگی راضی می شوند و تنها ترسشان خیانت دوباره همسرشان است، چرا که آنها همسر خود را بخشیده اند، درصدی از این افراد با مراجعه به روانشناس می توانند تصمیم منطقی تری بگیرند.
خیانت همسران تنوع طلب و هیجان خواه
برخی از افراد همسرشان مدام در شبکه های اجتماعی، به صورت مجازی و حتی به صورت واقعی به آنها خیانت می کند.
آنها تصور می کنند اگر همسرشان درمان شود دیگر به آنها خیانت نخواهدکرد در صورتی که باید بدانند همسر آنها فقط ممکن است، ۱٠ درصد با مراجعه به روانشناس، روانپزشک، سکس تراپ و ... بهبود رفتاری داشته باشد چرا که شخصیت ذاتی این افراد تنوع طلب و خواهان هیجان های تازه است و این افراد به همین شکل باقی خواهند ماند و نمی توانند آنها را تغییر دهند.
اگر شخص در این موقعیت تصمیم به طلاق داشته باشد نمی توان او را منصرف کرد چرا که حق دارد زندگی در کنار فرد دیگری که از نظر شخصیتی دارای ثبات است را تجربه کند.
به طور کلی تصمیم به ادامه زندگی با شخصی که خیانت کرده برای هرکس متفاوت است، تصمیمی که در این رابطه گرفته می شود به ویژگی های رفتاری و شخصیتی شما بستگی دارد این که بتوانید شخص را ببخشید و زندگی با کیفیت متوسط را ادامه دهید، یا این که نتوانید با این قضیه کنار بیایید و همسرتان دیگر برایتان شخص قبلی به حساب نیاید و تصمیم به طلاق و تجربه زندگی با کیفیت بالاتری داشته باشید.
اعتیاد
اعتیاد به قمار، مشروب، مواد مخدر نه تنها باعث خسارت های مالی می شود بلکه، باعث می شود فرزندان در محیطی رشد کنند که باعث شود این رفتارها را درست دانسته و شروع به تقلید از والدین کنند.
تصمیم به ادامه یا عدم ادامه زندگی با فرد معتاد
در صورتی که همسر معتاد تصمیم به ترک اعتیاد داشته باشد میتوان زندگی با او را ادامه داد اما اگر تصمیم به ترک وجود نداشته باشد ادامه زندگی با شخص معتاد باعث خسارت های مالی و جانی جبران ناپذیری خواهد شد.
مهمترین موضوع در این رابطه فهمیدن انگیزه شخص معتاد است، این که قلبا تصمیم به ترک داشته باشد و خودش از وضعیتی که دارد خسته شده باشد، یا این که به دلیل این که همسرش او را ترک نکند همچین تصمیمی را گرفته است.
اگر همسر شخص فقط به خاطر شریک زندگیش تصمیم به ترک داشته باشد در صورت ترک بعد از مدتی باز هم وسوسه خواهد شد، اما در صورتی که از وضعیت خود احساس بدی داشته و مایل باشد به دوران قبل از اعتیاد خود بازگردد، بعد از ترک احتمال کمی برای تکرار دوباره این عمل وجود خواهد داشت.
بیشتر شدن سن و عوض شدن شخصیت
انتخاب همسر توسط ما ممکن است زمانی انجام گیرد که ملاک ها و علایق ما در آن زمان شکل خاص خودش را داشته است اما با گذر زمان و پخته تر شدنمان ملاک های ما تغییر کرده و همین تغییر ملاک ها باعث کاهش علاقه ما به شریک زندگیمان می شود.
تصمیم در مورد ادامه یا عدم ادامه زندگی با همسری که مطابق با خواسته های حال حاضر ما نیست
در این وضعیت اگر بتوانیم همسرمان را همان گونه که هست بپذیریم و شرایطی را ایجاد کنیم که همسرمان به ملاک های حال حاضر ما نزدیک تر شود ادامه زندگی با مشکلی مواجه نخواهد شد، اما اگر احساس کنیم علاقه ای که اول ازدواج به همسرمان داشته ایم از بین رفته است و دیگر کنار او احساس خوشبختی نکنیم باید به مشاور مراجعه کرده و تصمیم منطقی تری بگیریم.
یکی از طرفین بچه نخواهد
در برخی از زندگی ها شاهد این هستیم که یکی از طرفین علاقه ای به داشتن فرزند از خود نشان نمی دهد، این قضیه وقتی حادتر می شود که شخص قبل از ازدواج در این رابطه حرفی به میان نیاورده باشد.
تصمیم در مورد ادامه زندگی با فردی که علاقه ای به داشتن فرزند ندارد
اگر فردی دوست داشته باشد پدر یا مادر شدن را تجربه کند زندگی کردن کنار کسی که علایق مشترکی با او ندارد فایده ای نخواهد داشت مخصوصا که سال های زیادی از زندگی مشترک سپری شده باشد و شور و هیجان اولیه از بین رفته باشد.
صدمات فیزیکی و روحی و کلامی
صدمه زدن های فیزیکی و همچنین تحقیر کردن ها و بی احترامی و مطرح کردن نقطه ضعف ها به شکل مداوم نه تنها باعث می شود که شخص به مرور زمان دچار مشکلات روحی و روانی شود، بلکه بیشترین ضرر آن زمانی است که پای فرزندی وسط باشد که مدام در حال مشاهده تحقیر شدن ها و صدمات جسمی و دعوای بین والدین باشد.
خطرات ادامه زندگی با شخص پرخاشگر
وجود همچین شرایطی باعث می شود وقتی فرزند این خانواده به سن بلوغ میرسد خودش را شخص بی ارزشی احساس کرده و اعتماد به نفس پایینی داشته باشد.
پس ادامه زندگی در چنین شرایطی که همسر عادت به تحقیر و صدمات جسمی و روانی دارد نه به نفع خود شخص خواهد بود و نه فرزندش چرا که همچین رفتارهای خشونت آمیزی ذاتی بوده، و حتی اگر کمی بهتر شود، به طور کامل تغییری در آن ایجاد نخواهد شد.
امتحان کردن تمام راهها و به نتیجه نرسیدن
اگر زن و شوهری به مشاور مراجعه کرده اما به نتیجه ای نرسیده باشند، و اختلاف ها و بحث ها هنوز ادامه داشته باشد، ادامه دادن زندگی باعث عذاب بیشتر طرفین خواهد شد و طلاق و جدایی گزینه بهتری برای آن ها خواهد بود.
بددلی و شکاکیت همسر
یکی از مشکلاتی که برخی از افراد با آن مواجه هستند بددل و شکاک بودن طرف مقابل آنها است.
بددلی باعث می شود که شخص مقابل شما دایما در حال چک کردن شما باشد و در ذهنش این قضیه وجود دارد که طرف مقابلم در حال خیانت کردن است، این افراد بدون دلیل به شما تهمت می زنند و دلایل شما برای رد کردن نظرشان را قبول ندارند.
تصمیم به ادامه زندگی
نکته مهم در مورد افراد شکاک این است که شما بفهمید آیا همسرتان فقط در رابطه با شما که همسرش هستید همچین رفتار محافظه کارانه ای دارد یا این که نسبت به همه، حتی همکاران و پدر و مادر و دوست و آشنا نیز همچین نظر و عقیده ای دارد، کسی که فقط به شما شک دارد و شمارا محدود می کند و نسبت به شما حساس است ممکن است رفتاری از شما سر زده باشد که باعث ایجاد سوتفاهم در او شده است.
در صورتی که بتوانید اعتماد از دست رفته این شخص را بازسازی کنید طلاق راهکار خوبی نیست، اما اگر همسرتان نسبت به همه اطرافیانش سوء ظن دارد و نسبت به همه بدبین است باید بدانید که همسر شما دارای اختلال شخصیت پارانویید است که این اختلال جنبه ارثی و ژنتیکی دارد.
درست است که مراجعه به روانپزشک و مصرف دارو باعث کمی بهبود در این افراد می شود اما این افراد تا همیشه به همین شکل خواهند بود و زندگی با همچین افرادی اصلا قابل تحمل نیست و شما بالاخره کم می آورید.
در چنین شرایطی طلاق و جدایی گزینه بهتری برای شما خواهد بود.
شخصیت کمال طلب
برخی از همسران دارای شخصیت کمال طلب هستند این افراد مدام از شما ایراد می گیرند حتی اگر شما بهترین رفتار و عملکرد را داشته باشید، این رفتارها باعث می شود که شما مدام در خودتان به دنبال نقص و کمبود باشید و به مرور زمان شما سرخورده تر شده و به فردی تبدیل می شوید که عزت نفس و اعتماد به نفستان به کل نابود می شود و اگر فرزندی داشته باشید این رفتارها به فرزندان شما هم انتقال پیدا خواهد کرد.
تصمیم در مورد ادامه زندگی با شخص کمال طلب
این حق شماست که با کسی زندگی کنید که به شما ارزش دهد و از شما تعریف کند و شما با زندگی در کنار او احساس خوبی داشته باشید، در چنین شرایطی اگر رفتار همسر شما به همین شکل باقی بماند، که طبیعتا هم تغییری نخواهد کرد، شما می توانید در مورد زندگیتان تصمیم منطقی تری بگیرید.
هماهنگ نبودن از نظر جنسی
اگر زن و شوهری به هر دلیلی از نظر جنسی با هم هماهنگی درستی نداشته باشند ادامه زندگی با مشکل مواجه می شود و طرف مقابل احساس کمبود خواهد کرد.
گرمی یا سردی جنسی
توجه کنید اگر همسرتان طبیعت سردی داشته باشد و شما طبیعت گرمی داشته باشید این ناهماهنگ بودن از نظر جنسی، باعث می شود که نیازهای جنسی شما برطرف نشده و همین قضیه زمینه بسیاری از انحرافات را فراهم خواهد کرد.
خودارضایی
گاهی همسر شما شخصی است که به خودارضایی عادت دارد، این عادت معمولا از دوران مجردی با شخص است و شخص به آن اعتیاد دارد این افراد عادت کرده اند که به صورت ذهنی و غیر فیزیکی تحریک شده و به ارضا برسند بنابراین توانایی برقراری رابطه جنسی واقعی با شخصی را ندارند.
عدم نعوظ کامل در مردان و واژینیسم در زنان
گاهی دیده شده همسر شخصی ناتوان جنسی است و توانایی نعوظ کامل را ندارد، همچنین زود انزال است و یا خانمی دیده می شود که مشکل واژینیسم دارد و توانایی برقراری رابطه را نخواهد داشت و با وجود مراجعه به پزشکان مختلف بهبودی در او حاصل نشده است و همسر شخص در چنین شرایطی نمی تواند نیاز جنسی خود را برآورده کند.
وقتی شخصی در شرایطی که در بالا گفته شد قرار بگیرد، طلاق گزینه بهتری برایش خواهد بود، چرا که با وجود تلاش بسیار بهبودی در همسر شخص حاصل نشده است.
خسیس بودن شخص مقابل
همه شما بسیاری از زندگی ها را مشاهده کرده اید که طرف مقابل از خسیس بودن همسرش شکایت دارد.
معمولا این اتفاق زمانی رخ می دهد که یکی از طرفین در خانواده ای زندگی می کند که اهل پول جمع کردن و دور اندیشی است و بیشتر نگاه آینده نگر به زندگی دارد، اما شخص مقابلش فردی است که به زندگی در زمان حال اعتقاد دارد و در چنین خانواده ای رشد و پرورش پیدا کرده است.
تصمیم به ادامه زندگی با شخص خسیس
دیده شده که شخص شکایت می کند وقتی با همسرم برای خرید به بیرون می روم لباسی را برایم انتخاب می کند که قیمت ارزان تری دارد، شخص دیگری می گوید همسرم به من پول نمی دهد، یا فردی می گوید همسرم مرا به رستوران و کافیشاپ نمی برد و به من هدیه ای در مناسبت ها نمی دهد، و یا مردی شکایت می کند که همسرم اعتقاد به جمع کردن و پس انداز کردن دارد و من را به خاطر خرج کردن سرزنش می کند، این اختلالات رفتاری باعث می شود زن و شوهر همیشه در مورد خرید کردن و یا پس انداز کردن با هم مشکل داشته باشند.
اگر قبل از ازدواج به این مسایل توجه نشود بعد از ازدواج و به وجود آمدن این چنین مشکلاتی باید تصمیم جدی تری در مورد ادامه زندگی داشت