زبان بدن و معنای حرکات و رفتار بدن
شاید زبان بدن یکی از مطالبی باشه که جدیدا در بین مردم باب شده اما بواسطه اهمیتش در روابط با دیگران، خیلی زود جای خودش رو در بین مردم از کرده.
ما در "هم سوالی" در صفحات زیر در مورد زبان بدن صحبت کرده ایم:
اما علاوه بر اینها، خانم الهه احمدی، روانشناس، متن زیر رو با عنوان "زبان بدن و معنای حرکات و رفتار بدن" برای انتشار در "هم سوالی" در اختیارمون گذاشتن که بعد از ویرایش در این صفحه و به شرح زیر منتشر شده است:
زبان بدن
زبان بدن به آن دسته از رفتارها و حرکات غیرکلامی گفته می شود که با مشاهده آنها توسط یک فرد حرفه ای می توان اطلاعات جالبی در مورد آن شخص به دست آورد.
در جواب شما تصمیم دارم در مورد انواع حرکات و اشارات بدنی و معنی این حرکات توضیحاتی بدهم.
رفتارهای اصلی و مشترک همه انسان ها
یک سری از حرکات و رفتارهای بدنی در همه جای دنیا معنای یکسانی دارند.
همه مردم جهان هنگامی که خوشحالند لبخند میزنند، وقتی ناراحت هستند یا عصبانی اند اخم میکنند و یا هنگام تایید حرفی سرشان را تکان می دهند.
این سر تکان دادن یک حرکت ذاتی است چرا که در نابیناها و ناشنواها هم دیده می شود
از طرف دیگر تکان دادن سر برای رد کردن و نه گفتن نیز از دوران کودکی در افراد دیده می شود مثلا نوزادی که به اندازه کافی شیر خورده است سرش را به سمت دیگری برمیگرداند، و کم کم رد کردن و نه گفتن به این شیوه حرکتی را می آموزد.
اشارات کلامی یا غیرکلامی
ارتباط کلامی اصولا برای انتقال اطلاعات به کار می رود، در حاليكه ارتباط غير کلامی برای رد و بدل کردن نگرش افراد، و در برخی موارد به عنوان جايگزينی برای پيام های کلامی استفاده می شود.
احساس کردن، حدس زدن و یا شهود
هنگامی که می گوييم من حدس می زنم يا احساس می کنم که آن شخص دروغ می گويد، در واقع منظورمان اين است که زبان گفتاری او با زبان بدن همخوانی ندارد، اين همان چيزی است که گويندگان از آن به عنوان هوشیار بودن شنونده ياد می کنند.
اگر شنوندگان در حالی بر روی صندلی های خود نشسته باشند که چانه هايشان پايين و دستهايشان بر روی سينه هايشان باشد يک گوينده باهوش بايد احساس کند که سخنان او مورد استقبال مخاطبانش نبوده است، او بايد بداند که بايد از روش ديگری برای جلب توجه مخاطبان استفاده کند، در حالی که يک سخنران نه چندان باهوش بدون توجه به واکنش مخاطبان به صحبت های خود ادامه می دهد.
شهود زنانگی
خانم ها معمولا تيزبين تر از آقايان هستند و اين حقيقت باعث شده است که زنان دارای قدرتی باشند که به آن شهود زنانگی می گويند.
زنان يک توانايی ذاتی برای فهمیدن علایم غیرکلامی، و همچنين چشمان تيزبين برای ديدن نكته های ريز دارند.
به همين دليل است که شوهران کمی می توانند به زنان خود دروغ بگويند و از معرکه جان سالم بدر برند و بر عكس بيشتر زنان قادرند شوهر خود را گول بزنند بدون این که شوهرشان بفهمد.
قدرت شهودی زنانه بويژه در زنانی که بچه به دنیا آورده اند بیشتر مشاهده می شود
اين مادران در چند سال اول زندگی کودك خود فقط از ارتباط غیرکلامی برای برقراری رابطه با او استفاده می کنند و شايد به همين دليل است که زنان غالباً در مذاکرات تيزبين تر از مردان هستند.
تا اینجا خلاصه ای در مورد مشابهت های علایم و حرکات بدنی غیرکلامی درهمه انسان های جهان گفته شد اما در ادامه در مورد تفاوت ها صحبت میکنیم.
علامت انگشت شصت
- در استرلیا، زلاندنو، بریتانیا:
این حرکت در کشورهای بالا ۳ معنی دارد معمولا این، حرکت توسط افرادی که سر جاده ها می ايستند و قصد دارند سوار اتومبيل های گذری شوند برای نشان دادن مسير مورد نظر به کار می رود و وقتی انگشت به طور راست، رو به بالا باشد، نشانه توهين است
- یونان:
در برخی کشورها مثل يونان اين علامت به معنی پيشنهاد برقراری رابطه جنسی است، بنابراين تصور کنيد اگر يک استراليايی در يونان از اين حرکت، استفاده کند چه سوء تفاهمی پيش خواهد آمد.
- ایتالیا:
وقتی ايتاليايی ها از يک تا پنج را می شمارند از اين علامت به عنوان يک و در ادامه از انگشت اشاره به عنوان دو استفاده می کنند، در حاليكه اکثر استراليايی ها، امريكايی ها و انگليسی ها يک را با انگشت اشاره و دو را با انگشت ميانی می شمارند. در اين مورد انگشت شست نشان دهنده عدد پنج می باشد.
انگشت شست در ترکيب با حالتهای ديگر کاربردهای ديگری نيز دارد، و آن نشانه قدرت و برتری يا در موقعيت هايی است که شخص سعی میکند دیگران را زیر نفوذ خود قرار دهد.
علامت دو انگشت به شکل V انگلیسی
در بسياری از قسمت های اروپا علامت V در حاليكه کف دست به سمت داخل باشد به معنی پيروزی است، اما در انگلیس این علامت نشانه توهین می باشد، بنابراين اگر يک انگليسی اين علامت را به قصد توهين به يک اروپايی به کار ببرد فرد اروپايی متعجب می شود که منظور او کدام پيروزی است.
همچنين اين علامت در اروپا معنی دو می دهد بنابراين اگر فرد اروپايی يک متصدی رستوران باشد، ممكن است تصور کند که منظور فرد انگليسی مثلاً دو عدد کیک است.
حالت ها و حرکاتی که چند معنی مختلف دارند
از مهمترین اشتباهاتی که ممكن است يک فرد کم تجربه مرتكب شود ممکن است تعبیر يک علامت به صورت مجزا و جدای از حالت ها و شرايط ديگر باشد. به عنوان مثال خاراندن سر ممكن است دلایل مختلفی مانند شوره سر، شپش، عرق، ترديد فراموشی، سعی در به یاد آوردن و يا دروغ گويی داشته باشد، و اين بستگی دارد که اين عمل همراه با چه رفتارهای ديگری در همان زمان اتفاق بيفتد، بنابراين ما بايد هميشه مجموعه ای از حالت ها و رفتارها را در کنار هم در نظر بگيريم.
فهم جملات غیرکلامی
زبان بدن هم مانند هر زبان ديگری از واژگان، جمله ها و علاینم نوشتاری تشكيل شده است، تنها زمانی که کلمات در کنار هم و در يک جمله بكار روند می توان معنی آنها را به طور کامل فهميد.
حالتها و اشارات هم به صورت جمله به کار می روند و حقیقت هایی را درباره احساسات و نگرش های يک فرد بيان می کنند.
فرد باهوش و حرفه ای کسی است که می تواند جمله های غير کلامی را خوانده و آنها را با جمله های کلامی هماهنگ سازد.
دو حالت انتقاد آميز :
حالت اصلی، حالت دست به چهره و در حالی است که انگشت اشاره روبه بالا به سوی گونه است و انگشت ديگر روی دهان قرار گرفته و انگشت شست زير چانه قرار می گيرد.
دليل ديگر که اين شنونده نسبت به گوينده حالت انتقادی دارد اين است که پاهای او بر روی همديگر و دستها روی سينه حالت دفاعی قرار دارند در حاليكه سرو چانه رو به پايين اند، حالت خصمانه اين جمله غير کلامی، چيزی شبيه اين می گويد که من چيزهايی را که تو می گويی را قبول ندارم و با آنها مخالفم.
تشخیص با تکیه بر علایم غیرکلامی
اگر شما به عنوان گوينده از فردی که در بالا توضیح داده شد می خواستيد تا نظرش را در باره حرفهای شما بگويد و او می گفت که با شما موافق نيست، جمالت کلامی او با جملات غير کلامی اش متناسب بود، اما اگر می گفت که از صحبت های شما خوشش آمده و آنها را قبول دارد، دروغ گفته بود زيرا کلماتش با حالاتش همخوان و سازگار نبودند. علامت های غير کلامی تقریبا،پنج برابر علامتهای کلامی تاثير گذار است، و هنگامی که اين دو همخوان نباشند افراد به پيام غير کلامی اتكا می کنند و پيام کلامی را ناديده می گيرند.
زبان بدن افراد در محیط اجتماعی
حالت ها و علامت های، اشاره ای بايد در محيطی که در آن شکل می گیرند مورد بررسی قرار گيرند.
اگر به عنوان مثال در يک روز سرد زمستانی در يک ايستگاه اتوبوس شخصی دست ها و پاهای خود را در هم گره زده و نشسته باشد، به احتمال بسيار زياد به دليل سرما است و نه حالت دفاعی، اما اگر مثلاً در پشت يک ميز و در حاليكه شما سعی می کنيد ايده ای را مطرح کنيد و يا چیزی را به او بفروشيد چنين حالتی دارد به اين معنی است که آن شخص در آن موقعيت، احساسی منفی يا دفاعی دارد.
مدل دست دادن
مثلا مردی که که بسيار شل دست می دهد احتمالاً به داشتن شخصيتی ضعيف متهم می شود، اما اگر فردی ورم مفاصل داشته باشد اينگونه دست دادن را احتمالاً به خاطر پرهيز از درد محكم دست دادن انجام می دهد. به همين صورت هنرمندان، موسيقی دان ها، جراحان و کسانی که کارهای ظريف انجام می دهند معمولاً ترجيح می دهند که دست ندهند، اما اگر مجبور شوند با کسی دست دهند معمولاً از دست دادن محكم اجتناب می کنند.
لباس تنگ
کسانی که لباس های نامناسب يا تنگ می پوشند ممكن است قادر نباشند بعضی حرکات را انجام دهند و اين مسئله می تواند بر کاربرد زبان بدن تاثير بگذارد، البته اين موضوع در مورد تعداد کمی از افراد صادق است اما در نظر گرفتن تاثيراتی که ناتوانی های جسمانی می تواند بر حرکت های بدن داشته باشد اهميت دارد.
جایگاه، مقام و قدرت
رابطه مستقيمی بين مقام، قدرت و جايگاه يک فرد در اجتماع با نوع واژگان مورد استفاده او وجود دارد.
به بيان ديگر هر چقدر شخصی جايگاه اجتماعی يا مديريتی بالاتری داشته باشد بهتر می تواند با استفاده از واژگان ارتباط برقرار کند.
پژوهش در مورد ارتباط زبان گفتاری و غیرکلامی با جایگاه و قدرت و تحصیلات
پژوهش های غير کلامی نشان داده است که همبستگی زيادی بين تسلط يک فرد بر زبان گفتاری و ميزان زبان اشاره ای که آن، فرد در انتقال پيام به کار می برد وجود دارد.
اين بدين معنی است که موقعيت اجتماعی و قدرت يک شخص مستقيماً با تعداد حرکات بدنی و اشاراتی که او به کار می برد مرتبط است.
فردی که جايگاه بالایی در اجتماع يا رده های مديريتی دارد می تواند از زبان گفتاری بيشتری استفاده کند در حاليكه فردی که تحصیلات کمتری دارد بيشتر بر زبان اشاره ای تكيه می کند.
ارتباط زبان گفتاری با وضعیت اقتصادی و سن
هر چقدر يک فرد جايگاه اجتماعی اقتصادی بالاتری داشته باشد کمتر از حالت بدن و زبان اشاره ای استفاده می کند.