داستان تولد عروسکی بنام سلکسر و فروشگاه اینستاگرامی آن
«قصه ی تولد عروسک پارچه ای همراه با یک سورپرایز استثنایی برای عروسک دوستانِ قصه خوان»
اگر جای شما بودم، پروژه ی خوشحالی را از دست نمی دادم!
تولد سلکسرشاپ
باور این موضوع برای من هم آسان نبود. تا قبل از این خیال میکردم عروسکها موجوداتی سرد و بیروح هستند و حضور دستهجمعیشان در ویترین اتاق، کلافهام میکرد. پس تمام عروسکهای خاطرهانگیز کودکیام را درآخرین طبقهی کمدم چپاندم و درب را به رویشان بستم. همهچیز از همانجا شروع شد!
شبها صدای عروسکها دیوانهام میکرد. آنها دست به اعتراض زده بودند و من میدانستم به محض باز کردن درب کمد، به من حمله خواهد شد!
متن حاضر یک رپورتاژ آگهی است که با متن دلخواه نویسنده آن منتشر شده است
چندین شب را همانطور گذراندم تا این که بالاخره فکری به سرم زد. باید برای آنها هدیهای تهیه میکردم تا مرا ببخشند، این بهترین ایدهای بود که برای خلاصی به ذهنم خطور کرده بود. اما چه هدیهای میتوانست یک عروسک را که خودش میتواند گزینهای برای هدیه دادن باشد را خوشحال کند؟ درست است، تنها یک عروسک دیگر!
من دست به کار شدم و شبانه تجهیزات یک کارخانهی غیرمجهز عروسک سازی را آماده کردم. پارچههایی که داشتم را روی میزم ریختم، چند نخ رنگی و یک سوزن بزرگ هم اضافه کردم. الیاف نداشتم، پس پنبه آوردم. تصویر دختری را توی دفترم کشیدم که در خیالم، خودم را آنطور میبینم. یک بدن مستطیلی با دست و پایی دراز برایش تعبیه دیدم، چتری کشیدم و روی پیشانی را پر کردم. و باید بگویم که آن دخترک موچتریِ بدون چهره بدجور به دلم نشست. به سرعت چند کاغذ را به هم چسباندم و الگو کشیدم. بُرش زدم و بدون چرخ، با دستانم کوکهای ریزِ محکمی زدم.
حالا با پنبه داخل عروسک بیجانم را پر کردم. سپس چهرهای ساده و راحت روی کلّهی گِردش گلدوزی کردم و تمام. چشمانی دوخته بودم که از شدت خوشحالی بسته شده بود. عروسکم روح داشت اما انگار متعلق به دنیایی دیگر بود. باورم نمیشد، من یک بچهی شر و شیطان ساخته بودم که با لبخندش آدم را قورت میداد!
سلکسر
همان لحظه که محو هیولای کوچک دستدوزم شده بودم، اسمی از ذهنم عبور کرد، "سِلِکْسِر"! «اسم این بچه باید سلکسر باشه».
معنی این کلمه را فقط خود سلکسرها میدانند.
من چند سلکسر خندان دیگر اما این بار با الیاف مصنوعی و البته با چرخ خیاطی مادرم ساختم و سرانجام لحظهی هدیه دادن فرا رسید.
عروسکهای پارچهایام را بغل کردم و لرزانلرزان درب کمد را باز کردم. چندین نگاه همزمان به من خیره شدند، آنها هنوز دلخور بودند! سلکسرها را بین عروسکهای کارخانهایم تقسیم کردم و در یک آن، صدای خنده و قهقهه اتاقم را پر کرد! اول ترسیدم اما بعد، من هم شروع به خندیدن کردم. عروسکهای من زنده بودند، مهربان بودند و دوستانی بودند که دیر کشفشان کرده بودم. اما توانستم خوشحالی را بهشان بازگردانم.
سلکسرها حتی گاهی حرف میزنند، بعضی از آن ها وقتی صاحبانشان در خواب عمیقی به سر می برند، یواشکی از جا برمی خیزند و کارهای عجیبی می کنند! مثلا یک سرود کودکانه می خوانند و یا یکدیگر را به نوشیدن چای زنجبیل دعوت می کنند.
احتمالا تنها من و تمام کسانی که یک سلکسر دارند، این ها را باور می کنیم!
ظاهر سلکسرها را چند بار تغییر دادم. دماغ دایرهایشان هر روز کوچک و بزرگ می شد، بارها قدشان را کوتاه و بلند کردم، مدام تجدید نظر کردم تا در نهایت به یک طرح مطلوب و ثابت رسیدم.
دختربچه های نیم متری که حتما باید چتری داشته باشند همراه با شیطنتی معصومانه روی صورت پهنشان. جنس بدنشان متقال باشد و دست و پایشان لاغر اما بلند.
با ساخت هر عروسک جدید، بیشتر میفهمیدم که نبودشان برایم غیر قابل تحمل خواهد بود.
راه اندازی کسب و کار اینستاگرامی
روزهایی که مشغول متولد کردن عروسک بودم، رفته رفته تبدیل به تلاش هایی برای راه-اندازی یک کسب و کار خانگی شدند. هدفی که برای شادی دوستان کودکی ام داشتم، حال تبدیل به هدفی برای خوشحالی خودم شده بود.
من دوست داشتم تا ابد عروسک بسازم و کودکان یا حتی بزرگسالان را هیجان زده کنم. این بزرگ ترین آرزوی من شده بود که جایی برای به نمایش گذاشتنشان پیدا کنم و خواسته ام خیلی زود به حقیقت تبدیل شد.
اینستاگرام به دیده شدن کارهای من کمک کرد، جهانی به روی من گشوده شد که تا قبل از آن، برایم تعریف نشده بود. سلکسرشاپ را افتتاح کردم! فروشگاه کوچک مجازی من در اینستاگرام.
قبل از سلکسرهای موچَتری، عروسکهای دیگری نیز در اتاق من متولد شده بودند اما دوست داشتم آغاز زندگی سلکسرشاپ را با این داستان تعریف کنم.
چند نمونه از این عروسک ها به شما سلام می دهند:
مزیت عروسک های پارچه ای دستساز نسبت به کارخانه ای این است که آن ها روح دارند و تک به تک دوخت های بدن و لباسشان با عشق زده می شود. اگر باور نمی کنید، از سلکسر خودتان بپرسید!
و اما یک خبر هیجان انگیز برای دوستان عروسک دوست:
سلکسرشاپ تصمیم دارد که یک پروژهی خوشحالی را در اینستاگرام به انجام برساند. عروسکها قرار گذاشتهاند در این پروژه که تا پایان امسال اعتبار دارد، با یک تخفیف ویژه به خانههای شما بیایند.
عیدی سلکسرشاپ به شما ۵۰٪ تخفیف برای تمام سلکسرها، چه عروسکهای موجود در مجموعه و چه سفارشات جدید
حال، اگر شما هم میخواهید سرپرستی یک سلکسر را به عهده بگیرید، یا به عزیزانتان برای روز ولنتاین هدیه بدهید و غافلگیرشان کنید، پیج اینستاگرامی سلکسرشاپ پذیرای شماست:
آیدی پیج: selexer_shop
برای کسب اطلاعات و مشخصات دقیق سلکسرها، برای این پیج پیام بگذارید.
عروسک های خندان، همبازی و دوست دارِ شما و کودکان شما خواهند بود.
نویسنده ی مقاله ی "معرفی فروشگاه اینستاگرامی سلکسرشاپ"
این مطلب توسط المیرا نوین نوشته، و توسط تیم "هم سوالی"، ویرایش شده است.