فیلم بهتره یا کتاب؟
کاربری متن زیر رو در مورد این موضوع که "فیلم بهتر است یا کتاب" برای انتشار در "هم سوالی" در اختیارمون گذاشتن که بعد از ویرایش در این صفحه و به شرح زیر منتشر شده است:
کتاب ها بهتر هستند یا فیلم ها؟
فیلم ها از ورای چشمان ما تمام کلمات را به زندگی بدل می کند؛ به شخصیت ها جان می دهند؛ به گوشت و خون جان می دهند. اما ... اما کتاب ها اجازه می دهند خود ما همه چیز را زندگی کنیم.
فیلمی که از کتاب خود پیشی گرفت!
این روزها بحث سریال گیم آو ترونز یا همان بازی تاج و تخت بسیار داغ است.
سریالی که با یک کتاب آغاز شد اما تولید آن از چاپ جلد های بعدی کتاب پیشی گرفت و حالا تمام فصل های سریال پخش شده اند اما سرانجام کتاب هنوز مشخص نیست.
بسیاری از طرفداران این حماسه دوست داشتنی هم کتاب را (تا جایی که منتشر شده) خوانده اند و هم سریال را به تماشا نشسته اند و تعداد زیادی از این دنبال کنندگان پر شر و شور عقیده دارند از جایی که سرنوشت کتاب و سریال از هم جدا شد، دومی نتوانست مسیر خود را به خوبی ادامه دهد و حالا منتقدین زیادی در انتظار به سر می برند که پایان کتاب چه خواهد شد.
آیا جرج آر آر مارتین می تواند سیل عظیم نارضایتی طرفداران را به پایانی خوش بدل کند؟
این نقطه نارضایتی همان مرز میان فیلم و کتاب است؛ چه بسیار کتاب های پر طرفداری که پس از تبدیل شدن به فیلم، نتوانسته اند دین خود را به اثر اصلی ادا کنند؛ یا کتاب هایی که نویسنده آن ها فکرش را هم نمی کرده داستانش در قالب یک فیلم این قدر جذاب باشد.
فیلم برای شما تصمیم می گیرد؛ رنگ ها را انتخاب می کند؛ شخصیت ها را به آن شکلی که می خواهد جان می بخشد و گاهی برای بالا بردن جذابیت های بصری، سینمایی و تکنیکی برخی صحنه ها را کمرنگ می کند و به برخی دیگر غلو می آمیزد.
بر عکس، کتاب اجازه می دهد خودِ خود شما تصمیم بگیرید؛ اگر در توصیفات چیزی ذکر نشده باشد، شما می توانید در خیال خود لباس شخصیت را هم تصویر کنید و خیلی خیال پردازی های رنگارنگ دیگر.
همیشه راه کتاب و فیلم جدا می شود
نشریه گاردین هم در مقاله ای دقیقا به همین موضوع پرداخته است.
نویسنده مقاله در ابتدا گفته برای نوشتن تحلیلی راجع به فیلم پرسی جکسون و المپنشینان: دریای هیولاها باید به تماشای آن در سینما می نشسته؛ از این رو قبل از دیدن فیلم شروع کرده به خواندن مجدد کتاب، تحقیقات و نکته برداری. سپس دفترچه را با خود به سینما برده و فیلم را تماشا کرده است.
نظر او درباره فیلم بسیار مساعد بوده؛ از دیدن آن شگفت زده شده و بسیار خوشحالش کرده است.
همه این ها با وجود این بوده که فیلم تغییرات زیادی نسبت به کتاب داشته است اما در قالب یک فیلم جذاب و گیرا بوده.
نویسنده تجربه مشابه دیگری را درباره فیلم بازی های گرسنگی (The Hunger Games) عنوان می کند.
تمام فیلم های خوب طرفداران خود را دارند، کتاب های خوب هم همین طور!
پس مشکل از کجا است؟
چرا این قدر روی مواردی که در فیلم شبیه کتاب از آب در نیامده حساسیت به خرج می دهیم؟
آیا رابطه احساسی قوی تری با کتاب ها داریم؟
فرار خالص از زندگی
فیلم ها دنیای عجیبی دارند.
می توانند ما را به صندلی بچسبانند در حالی که صحنه های جنگی پیش رویمان به تصویر کشیده می شود. فیلم ها ما را با مرگ، دل شکستگی، لبخند و شادی مواجه می کنند. مجبورمان می کنند خیلی چیزها را ببینیم؛ خیلی چیزهایی که در دنیای کتاب نمی توانستیم ببینیم.
فیلم ها برای ما معنای واقعی فرار خالص هستند؛ هیچ چیز مثل این نیست که روی صندلی سینما بنشینی، تمام حواس پرتی ها را کنار بگذاری و با تمام وجود روی داستان در حال نمایش روی پرده تمرکز کنی.
اما این همه داستان نیست.
در مواجهه با یک فیلم، شما فقط ناظر هستید.
در حین تماشای فیلم، شما احساسات شخصیت ها را حس نمی کنید؛ فکر هایی که از سرشان می گذرد را نمی فهمید؛ از شک ها، ترس ها و امید های آنان بی خبر هستید.
این همان چیزی است که دنیای کتاب دارد و فیلم فاقد آن است.
فیلم به شما اجازه مشاهده می دهد اما کتاب اجازه می دهد همه چیز را حس کنید؛ همه چیز را بدانید؛ و همه چیز را زندگی کنید.
فیلم ها خوب هستند اما ...
وقتی یک کتاب را می خوانید می توانید:
- قهرمان باشید و با چرخش شمشیر، دشمن شیطانی را از بین ببرید.
- دختر بچه ای باشید که با تمام درد و تردید، با سرطان مبارزه می کند.
- فرشته، تبهکار یا قهرمان باشید.
- عاشق شوید، متنفر شوید، پیروز شوید یا ببازید.
- و ...
می توانید همه چیز باشید و هیچ محدودیتی وجود ندارد. هیچ چیز غیر ممکن نیست. هیچ چیز دور از دسترس نیست.
این دلیل خوبی است برای آن که کتاب ها بهتر هستند.
زمانی که کتاب می خوانید، دیگر هیچ چیزی وجود نخواهد داشت و شما می توانید کاملا به شخصی دیگر در دنیایی جدید تبدیل شوید.
می توانید به اندازه 200 صفحه به عنوان فردی دیگر زندگی کنید و از مشکلات خود دور شوید.
کتاب ها جادویی هستند؛ آن ها را دست کم نگیرید. جادوی فیلم را فراموش کنید و به جادوی پاک قفسه های کتاب برگردید.
فیلم ها خوب هستند اما کتاب ها همیشه بهتر هستند
اکثر روزها مردم ترجیح می دهند تمام روز را پای تلویزیون بنشینند و آخرین فیلم ها و برنامه های تلویزیونی را ببینند.
حتی بعضی جلوی تلویزیون می نشینند که فقط نشسته باشند و ریلکس کنند؛ حتی اگر برنامه ای تکراری و قدیمی در حال پخش باشد.
بنابراین پیدا کردن آن هایی که ترجیح می دهند تمام روز را جلوی تلویزیون بنشینند خیلی راحت تر از آن هایی است که علاقه دارند تمام روز را کتاب بخوانند.
در هر صورت بهتر است بدانید کتاب های پر فروش هستند که به فیلم تبدیل می شوند.
گاهی این فیلم ها خوب و جذاب از آب در می آیند و گاهی هم سوهان روح هستند!
پاسخ به این سوال، شبیه پاسخ به سوال اسنپ بهتر است یا تپسی نیست!
با شماست که تصمیم بگیرید کتاب بخوانید و خودتان خیال پردازی کنید؛ یا فیلم ببینید و اجازه دهید تا اشخاصی دیگر برای شما تصویر سازی کنند.
شما کدام را انتخاب می کنید؟
نظرات مردم در مورد اینکه فیلم بهتره یا کتاب؟
من صاحب نظر نیستم ولی گاهی فیلم ها بر اساس داستان یک کتاب ساخته می شوند که در بعضی موارد فیلم بهتر در میاد و گاهی کتاب تاثیر گذارتر است.
اما خود این سوال کمی عجیب است چون شما می توانید هم فیلم ببینید هم کتاب بخوانید و به نظرم این بهتر است از این که فقط فیلم ببینید یا فقط کتاب بخوانید. اما خوب می توانید برای فیلم دیدن و یا کتاب خواندن اول آثار فاخر و کلاسیک را انتخاب کنید.
ببینید مثلا داستان آنا کارنینا یا خرمگس یا جنگ و صلح هم کتاب دارد هم فیلم. شاید داستان های علمی تخیلی را دوست دارید پس می توانید سراغ کارهای مثلا استیون استیلبرگ بروید. کتاب هایی را که جایزه نوبل گرفته اند انتخاب کنید.
نکته اینجاست که عمر و زمان ما محدود است پس بهتر است اول بر اساس سلیقه خودمان سراغ شاهکارها برویم، حالا چه فیلم چه کتاب.
اما باز به یک نکته دیگر برمی خوریم آن هم این است که اگر خدای نکرده آدم افسرده ای باشید باید در انتخابهایتان بیشتر سراغ داستان ها و فیلم های کمدی بروید.
به هر حال برای این که بتوانید خودتان بهتر نظر بدهید بروید سراغ خواندن کتاب دایی جان ناپلئون که کار یک نویسنده ایرانی است و سریالش را هم ببین که هر دو شاهکارند.